درباره ما

آیا حضرت مهدی (عج) از نسل امام حسن مجتبی (ع) است؟
کد سؤال: ۱۰۰۸۹امامت و ائمه (علیهم السلام) »امامت خاصه »امام زمان و مهدویت
تعداد بازدید: ۶۹۵
آیا حضرت مهدی (عج) از نسل امام حسن مجتبی (ع) است؟

سؤال كننده: عليجان اميري

طرح شبهه:

يكي از اختلافات اساسي در موضوع مهدويت، اين است كه حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف، از نسل امام مجتبي است يا از نسل امام حسين عليهما السلام.

اهل سنت، بر خلاف شيعيان مدعي هستند كه آن حضرت از نسل امام مجتبي عليه السلام است نه از نسل سيد الشهداء عليه السلام.

ابن تيميه حراني در كتاب منهاج السنة مي نويسد:

فالمهدي الذي أخبر به النبي صلي الله عليه وسلم اسمه محمد بن عبد الله لا محمد بن الحسن وقد روي عن علي رضي الله عنه أنه قال هو من ولد الحسن بن علي لا من ولد الحسين بن علي.

مهدي، كه رسول خدا از او خبر داده، اسمش م ح م د بن عبد الله است، نه م ح م د بن الحسن، از علي عليه السلام روايت شده است كه او گفت: مهدي از نسل حسن بن علي است نه از نسل حسين بن علي.

ابن تيميه الحراني الحنبلي، ابوالعباس أحمد عبد الحليم (متوفاي ۷۲۸ هـ)، منهاج السنة النبوية، ج ۴ ص ۹۵، تحقيق: د. محمد رشاد سالم، ناشر: مؤسسة قرطبة، الطبعة: الأولي، ۱۴۰۶هـ.

منظور ابن تيميه روايتي است كه ابو داود سجستاني نقل كرده است:

قال أبو دَاوُد حُدِّثْتُ عن هَارُونَ بن الْمُغِيرَةِ قال ثنا عَمْرُو بن أبي قَيْسٍ عن شُعَيْبِ بن خَالِدٍ عن أبي إسحاق قال قال عَلِيٌّ رضي الله عنه وَنَظَرَ إلي ابنه الْحَسَنِ فقال إِنَّ ابْنِي هذا سَيِّدٌ كما سَمَّاهُ النبي صلي الله عليه وسلم وَسَيَخْرُجُ من صُلْبِهِ رَجُلٌ يُسَمَّي بِاسْمِ نَبِيِّكُمْ يُشْبِهُهُ في الْخُلُقِ ولا يُشْبِهُهُ في الْخَلْقِ ثُمَّ ذَكَرَ قِصَّةً يَمْلَأُ الْأَرْضَ عَدْلًا....

ابواسحاق گويد: علي عليه السلام در حالي كه به فرزندش حسن مي نگريست، گفت: «اين پسر من آقا است؛ چنانچه رسول خدا اين نام را بر او نهاد است، از نسل او فرزندي به دنيا مي آيد كه همنام پيامبر شما است كه در سيرت و اخلاق شبيه آن حضرت است؛ اما از نظر قيافه شبهاتي ندارد» سپس اين قصه را كه او زمين را پر از عدل و داد خواهد كرد، نقل كرد.

السجستاني الأزدي، ابوداود سليمان بن الأشعث (متوفاي ۲۷۵هـ)، سنن أبي داود، ج ۴ ص ۱۰۸، ح۴۲۹۰، تحقيق: محمد محيي الدين عبد الحميد، ناشر: دار الفكر.

نقد و بررسي:

تنها دليل اهل سنت براي اثبات اين اعتقاد سرنوشت ساز و مهم همين روايت است و دليل با ارزش ديگري در منابع روائي آن يافت نمي شود؛ البته اين روايت نيز دچار اشكالات اساسي است:

روايت ابوداود مرسل است:

اولا: اين روايت از دو جهت مرسل است:

الف: كسي كه اين روايت را از اميرمؤمنان عليه السلام نقل مي كند، ابو إسحاق عمرو بن عبد الله السبيعي متولد سال ۳۳ و متوفاي ۱۲۹هـ است كه در زمان شهادت اميرمؤمنان عليه السلام هفت ساله بوده. درست است كه او يكبار اميرمؤمنان عليه السلام را ديده؛ اما ثابت نشده است كه روايتي از آن حضرت نقل كرده باشد؛ چنانچه مباركفوري در شرح اين روايت از منذري نقل مي كند كه اين روايت مقطوع است:

قال المنذري هذا منقطع أبو إسحاق السبيعي رأي عليا عليه السلام رؤية.

منذري گفته: اين روايت منقطع است؛ چرا كه ابو اسحاق سبيعي تنها يكبار علي عليه السلام را ديده است.

المباركفوري، أبو العلا محمد عبد الرحمن بن عبد الرحيم (متوفاي۱۳۵۳هـ)، تحفة الأحوذي بشرح جامع الترمذي، ج ۶ ص ۴۰۳، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت.

ب: ابو داود در اول سند مي گويد: «حُدِّثْتُ عن هَارُونَ بن الْمُغِيرَةِ؛ برايم از هارون نقل شد» اما اين كه چه كسي اين روايت را از هارون براي او نقل كرده است، ذكر نمي كند؛ هارون بن المغيره، از طبقه نهم و ابوداود سجستاني از طبقه يازدهم روات اهل سنت هستند؛ پس روايت از اين جهت نيز مرسل است.

ابن خلدون در مقدمه خود در اين باره مي گويد:

وأما أبو اسحاق الشيعي وإن خرج عنه في الصحيحين فقد ثبت أنه اختلط آخر عمره وروايته عن علي منقطعة وكذلك رواية أبي داود عن هارون بن المغيرة.

اگر چه در صحيح بخاري و مسلم از ابو اسحاق شيعي روايت نقل شده است؛ ولي او در آخر عمرش دچار اختلال شد و روايت او از علي (عليه السلام) منقطع است؛ همچنين روايت ابوداود از هارون بن المغيره.

إبن خلدون الحضرمي، عبد الرحمن بن محمد (متوفاي۸۰۸ هـ)، مقدمة ابن خلدون، ج ۱ ص ۳۱۴، ناشر: دار القلم - بيروت - ۱۹۸۴، الطبعة: الخامسة.

الباني وهابي در چندين كتاب خود اين روايت را به همين دو دليل تضعيف كرده است. وي در كتاب السلسة الضعيفة، بعد از تضعيف روايتي از ترمذي مي گويد:

هذا، وقبل إنهاء الكتابة حول حديث الترجمة لا بد لي من أن أذكر له شاهداً وجدته في "سنن أبي داود" في إسناده انقطاع وجهالة؛ فلم تطمئن النفس إليه، فقال أبو داود (۴۲۹۰): حُدِّثْتُ عَنْ هَارُونَ بْنِ الْمُغِيرَةِ...

هكذا ساقه أبو داود. فقال الخطابي عقبه في "المعالم" (۶/۱۶۲): «هذا منقطع؛ أبو إسحاق السبيعي رأي علياً رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ رؤية، وقال فيه أبو داود: حدثت عن هارون بن المغيرة».

قلت: يعني أن شيخ أبي داود فيه لم يسم؛ فهو مجهول.

وأيضاً؛ فأبو إسحاق كان اختلط، وشعيب بن خالد ليس مذكوراً فيمن روي

عنه قبل الاختلاط.

قبل از پايان كتابت در باره اين روايت، ناچارم از يك شاهد براي اين روايت كه در سنن ابو داود يافته ام، ياد آوري كنم، در سند اين روايت انقطاع و جهالت (راوي) وجود دارد؛ پس دل من به آن اطمينان نمي كند؛ ابو داود گفته: براي من از مغيره روايت شد... خطابي بعد از نقل اين روايت در كتاب المعالم گفته: اين روايت منقطع است، ابو اسحاق سبيعي علي عليه السلام را تنها يكبار ديده است و همچنين ابو داود گفته كه براي من از هارون روايت شد.

من مي گويم: نام استاد ابوداود در اين روايت برده نشده است؛ پس او مجهول است و همچنين ابواسحاق دچار اختلال شده و شعيب بن خالد نيز در زمره كساني كه قبل از اختلال از او روايت نقل كرده اند، ذكر نشده است.

ألباني، محمد ناصر (متوفاي۱۴۲۰هـ)، السلسة الضعيفة وأثرها السيء في الأمة، ج۱۳، ص ۱۰۹۷، ناشر: مكتبة المعارف للنشر والتوزيع لصاحبها سعد بن عبدالرحمن الراشد - الرياض، الطبعة: الطبعة الأولي، ۱۴۲۵هـ - ۲۰۰۴م

همچنين در كتاب:

مشكاة المصابيح، ج۳، ص ۱۸۶، ح۵۴۶۲، ناشر: المكتب الإسلامي - بيروت، الطبعة: الثالثة - ۱۴۰۵ - ۱۹۸۵ و كتاب ضعيف سنن أبي داود، ح۹۲۴، اين روايت را تضعيف كرده است.

در جاي ديگر با تعبير «نظر إلي إبنه الحسين» نقل شده است:

ثانياً: همين روايت در ديگر منابع اهل سنت نقل شده است كه در آن به جاي «نظر إلي إبنه الحسن» «نظر إلي إبنه الحسين» دارد. شمس الدين جزري شافعي در أسني المطالب مي نويسد:

والأصحّ أنّه من ذرية الحسين بن علي لنصّ أمير المؤمنين علي علي ذلك، فيما أخبرنا به شيخنا المسند رحلة زمانه عمر بن الحسن الرقي قراءة عليه، قال: أنبأنا أبو الحسن بن البخاري، أنبأنا عمر بن محمد الدارقزي، أنبأنا أبو البدر الكرخي، أنبأنا أبو بكر الخطيب، أنبأنا أبو عمر الهاشمي، أنبأنا أبو علي اللؤلؤي، أنبأنا أبو داود الحافظ قال: حدثت عن هارون بن المغيرة، قال: حدثنا عمر بن أبي قيس، عن شعيب بن خالد، عن أبي اسحاق قال: قال علي عليه السلام - ونظر إلي ابنه الحسين - فقال: إن ابني هذا سيد كما سماه النبي صلي الله عليه وسلم، وسيخرج من صلبه رجل يسمي باسم نبيكم، يشبهه في الخلق، ولايشبهه في الخلق. ثم ذكر قصة يملأ الارض عدلا. هكذا رواه أبو داود في سننه وسكت عنه.

ديدگاه صحيح اين است كه حضرت مهدي از نسل حسين بن علي عليه السلام است، به دليل تصريح اميرمؤمنان عليه السلام بر اين مطلب؛ طبق آن چه نقل كرده براي من استادم عمر بن الحسن.... از ابو اسحاق كه علي عليه السلام در حالي كه به فرزندش حسين مي نگريست فرمود: «اين پسر من آقا است؛ چنانچه رسول خدا او اين نام را بر او نهاد است، از نسل او فرزندي به دنيا مي آيد كه همنام پيامبر شما است كه در سيرت و اخلاق شبيه آن حضرت است؛ اما از نظر قيافه شبهاتي ندارد» سپس قصه پر كردن زمين را از عدل و داد نقل كرد. ابو داود اين روايت را در سنن به همين صورت نقل كرده و از قضاوت در باره آن خودداري كرده است.

الجزري الشافعي، أبي الخير شمس الدين محمد بن محمد (متوفاي ۸۳۳هـ)، أسني المطالب في مناقب سيدنا علي بن أبي طالب كرم الله وجهه، تقديم، ص۱۳۰، تحقيق و تعليق: الدكتور محمد هادي الأميني، ناشر: مكتبة الإمام اميرمؤمنان (ع) العامة، اصفهان ـ ايران.

تعارض با رواياتي كه ثابت مي كند حضرت مهدي (عج) از فرزندان امام حسين (ع) است:

ثالثاً: اين روايات، با رواياتي ديگري كه در منابع اهل سنت نقل شده و تصريح دارد كه حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف از نسل سيد الشهداء عليه السلام است، در تعارض است؛ از جمله مقدسي شافعي در عقد الدرر و محب الدين طبري در ذخائر العقبي نوشته اند:

وعن حذيفة رضي الله عنه قال: خطبنا رسول الله (ص) فذكرنا رسول الله (ص) بما هو كائن، ثم قال: «لو لم يبق من الدنيا إلا يوم واحد لطول الله عز وجل ذلك اليوم، حتي يبعث في رجلاً من ولدي اسمه اسمي».

فقام سلمان الفارسي رضي الله عنه فقال: يا رسول الله، من أي ولدك ؟ قال: «هو من ولدي هذا»، وضرب بيده علي الحسين عليه السلام.

أخرجه الحافظ أبو نعيم، في صفة المهدي.

از حذيفه نقل شده است كه رسول خدا صلي الله عليه وآله براي ما خطبه مي خواند كه از سرنوشت جهان سخن به ميان آمد؛ پس آن حضرت فرمود: اگر از دنيا باقي نماند؛ مگر يك روز، خداوند آن روز را آن قدر طولاني مي كند تا اين كه مردي را از نسل من برمي انگيزد كه اسم او اسم من است.

سلمان برخواست و گفت: اي پيامبر خدا ! از كداميك از فرزندانت؟ آن حضرت فرمود: «از اين فرزندم» در همين حال با دستش به (شانه) حسين عليه السلام مي زد.

اين روايت را ابو نعيم در كتاب «صفة المهدي» نقل كرده است.

المقدسي الشافعي السلمي، جمال الدين، يوسف بن يحيي بن علي (متوفاي: ۶۸۵ هـ)، عقد الدرر في أخبار المنتظر، ج ۱ ص ۸۳ و۹۵، طبق برنامه الجامع الكبير.

الطبري، ابوجعفر محب الدين أحمد بن عبد الله بن محمد (متوفاي۶۹۴هـ)، ذخائر العقبي في مناقب ذوي القربي، ج ۱ ص ۱۳۷، ناشر: دار الكتب المصرية - مصر

نعيم بن حماد مروزي در كتاب الفتن، مقدسي شافعي در عقد الدرر و جلال الدين سيوطي در الحاوي للفتاوي نوشته اند:

حدثنا الوليد ورشدين عن ابن لهيعة عن أبي قبيل عن عبد الله بن عمرو رضي الله عنهما قال يخرج رجل من ولد الحسين من قبل المشرق ولو استقبلتْه الجبال لهدمها واتخذ فيها طُرُقاً.

از عبد الله بن عمرو نقل شده است كه رسول خدا صلي الله عليه وآله فرمود: مردي از نسل حسين عليه السلام از طرف مشرق خروج مي كند، اگر كوه ها در برابر او بإيستند، آن ها را منهدم كرده و راه خود را از بين آن ها باز خواهد كرد.

المروزي، أبو عبد الله نعيم بن حماد (متوفاي۲۸۸هـ)، كتاب الفتن، ج ۱ ص ۳۷۱، ح۱۰۹۵، تحقيق: سمير أمين الزهيري، ناشر: مكتبة التوحيد - القاهرة، الطبعة: الأولي، ۱۴۱۲هـ.

المقدسي الشافعي السلمي، جمال الدين، يوسف بن يحيي بن علي (متوفاي: ۶۸۵ هـ)، عقد الدرر في أخبار المنتظر، ج ۱ ص ۱۹۵ و ۲۸۴، طبق برنامه الجامع الكبير.

السيوطي، جلال الدين أبو الفضل عبد الرحمن بن أبي بكر (متوفاي۹۱۱هـ)، الحاوي للفتاوي في الفقه وعلوم التفسير والحديث والاصول والنحو والاعراب وسائر الفنون، ج ۲ ص ۶۲، تحقيق: عبد اللطيف حسن عبد الرحمن، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت، الطبعة: الأولي، ۱۴۲۱هـ - ۲۰۰۰م.

ابن صباغ مالكي در ضمن يك روايت طولاني از رسول خدا صلي الله عليه وآله نقل مي كند كه رسول خدا دستش مباركش را بر شانه امام حسين عليه السلام گذاشت و فرمود: مهدي از نسل او است:

... يا فاطمة إنا أهل بيت أعطينا ست خصال لم يعطها أحد من الأولين ولا يدركها أحد من الآخرين غيرنا، فنبينا خير الأنبياء [ وهو أبوك ]، ووصينا خير الأوصياء وهو بعلك، وشهيدنا خير الشهداء وهو عم أبيك [ حمزة ]، ومنا من له جناحان يطير بهما في الجنة حيث يشاء وهو جعفر، ومنا سبطا هذه الأمة وهما ابناك، ومنا مهدي [ هذه ] الأمة الذي يصلي خلفه عيسي بن مريم. ثم ضرب علي منكب الحسين ( عليه السلام ) وقال: من هذا مهدي هذه الأمة. هكذا أخرجه الدار قطني صاحب الجرح والتعديل.

اي فاطمه! خداوند به ما اهل بيت عليه السلام شش ويژگي داده است كه هيچ يك از پيشينيان و آيندگان غير از ما به آن نخواهند رسيد؛ پس پيامبر ما بهترين پيامبران است و او پدر تو است، و وصي ما بهترين اوصياء است و او شوهر تو است، شهيد ما برترين شهيد است و او عموي تو حمزه است، از ما است آن كسي كه دو بال دارد و هر وقت بخواهد در بهشت پرواز مي كند و او جعفر است، از ما است دو سبط اين امت و آن ها دو فرزند تو است و مهدي اين امت از ما است، همان كسي كه عيسي بن مريم پشت سر او نماز مي خواند. سپس دست بر شانه حسين عليه السلام نهاد و فرمود: مهدي از نسل او است.

اين روايت را دار قطني صاحب و جرح و تعديل اين گونه نقل كرده است.

ابن صباغ المالكي المكي، علي بن محمد بن أحمد (متوفاي۸۵۵ هـ)، الفصول المهمة في معرفة الأئمة، ج۲، ص۱۱۱۴، تحقيق: سامي الغريري، ناشر: دار الحديث للطباعة والنشر ـ قم، الطبعة: الأولي، ۱۴۲۲هـ

همين روايت را قندوزي حنفني در ينابيع الموده از كتاب جرح و تعديل دارقطني نقل كرده است:

ومنها: أخرج الدارقطني في كتابه الجرح والتعديل: عن أبي سعيد الخدري: أن...

دار قطني در كتاب جرح و تعديل از ابو سعدي خدري نقل كرده است كه...

القندوزي الحنفي، الشيخ سليمان بن إبراهيم (متوفاي۱۲۹۴هـ) ينابيع المودة لذوي القربي، ج۳، ص۳۹۴، تحقيق سيد علي جمال أشرف الحسيني، ناشر: دار الأسوة للطباعة والنشر ـ قم، الطبعة:الأولي، ۱۴۱۶هـ.

مقدسي شافعي به نقل از امام باقر عليه السلام نقل مي كند كه آن حضرت فرمود: مهدي از فرزندان امام حسين عليه السلام است:

وعن جابر بن يزيد الجعفي، قال: قال أبو جعفر عليه السلام: يا جابر... قال: فيجمع الله تعالي للمهدي أصحابه، ثلاثمائة وثلاثة عشر رجلاً، يجمعهم الله تعالي علي غير ميعاد وقزع كقزع الخريف، فيبايعونه بين الركن والمقام. قال: والمهدي، يا جابر، رجل من ولد الحسين، يصلح الله له أمره في ليلة واحدة.

از جابر بن يزيد جعفي نقل شده است كه امام باقر عليه السلام فرمود: اي جابر ! خداوند ياران مهدي را كه ۳۱۳ نفر هستند بدون هيچ قرار قبلي و در حالي كه همانند برگ ها پاييز پراكنده هستند، جمع مي كند و آن ها در بين ركن و مقام با آن حضرت بيعت مي كنند. سپس فرمود: اي جابر ! او مردي از نسل حسين عليه السلام است كه خداوند كار او را يك شبه اصلاح مي كند.

المقدسي الشافعي السلمي، جمال الدين، يوسف بن يحيي بن علي (متوفاي: ۶۸۵ هـ)، عقد الدرر في أخبار المنتظر، ج ۱ ص ۱۵۷، طبق برنامه الجامع الكبير.

در نتيجه، حتي اگر از ضعف روايت ابوداود صرف نظر كنيم، با اين روايات متعدد در تضاد هستند؛ پس از حجيت خواهند افتاد.

حضرت مهدي، از نسل «حسنين» عليهم السلام:

رابعاً: حتي اگر بپذيريم كه روايت ابو داود هيچ مشكلي ندارد، بازهم با عقيده شيعه و رواياتي كه ثابت مي كند حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف از نسل امام حسين عليه السلام است، تعارضي ندارد؛ چرا كه آن حضرت از جهت پدري از نسل امام حسين عليه السلام و از جهت مادري از نسل امام مجتبي عليه السلام است؛ زيرا همسر امام علي بن الحسين، مادر امام باقر عليه السلام، فاطمه دختر امام مجتبي عليه السلام بوده است؛ بنابراين حضرت مهدي، هم فرزند امام مجتبي است و هم فرزند سيد الشهداء عليهم السلام.

قرآن كريم اين نوع انتساب را پذيرفته و حضرت عيسي عليه السلام را از نسل پيامبران گذشته، يعقوب، اسحاق و ابراهيم مي داند، آن جا كه مي فرمايد:

وَوَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ كُلّا هَدَيْنَا وَنُوحا هَدَيْنَا مِنْ قَبْلُ وَمِنْ ذُرِّيَّتِهِ دَاوُودَ وَسُلَيْمَانَ وَأَيُّوبَ وَيُوسُفَ وَمُوسَي وَهَارُونَ وَكَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ. وَزَكَرِيَّا وَيَحْيَي وَعِيسَي وَإِلْيَاسَ كُلٌّ مِنْ الصَّالِحِينَ. الانعام/ ۸۴ ـ۸۵.

و اسحاق و يعقوب را به او [ابراهيم ] بخشيديم و هر دو را هدايت كرديم و نوح را (نيز) پيش از آن هدايت نموديم و از فرزندان او، داوود و سليمان و ايّوب و يوسف و موسي و هارون را (هدايت كرديم) اين گونه نيكوكاران را پاداش مي دهيم! و (همچنين) زكريّا و يحيي و عيسي و الياس را همه از صالحان بودند.

وقتي حضرت عيسي عليه السلام از جهت مادري به اسحق و يعقوب و ابراهيم ملحق شود، مانعي ندارد كه حضرت مهدي عليه السلام نيز از جهت مادري به امام مجتبي عليه السلام ملحق شود؛ همان طوري كه امام حسن و امام حسين عليه السلام دو سبط رسول خدا صلي الله عليه وآله از طريق صديقه طاهره سلام الله عليها به آن حضرت ملحق مي شوند.

جالب است كه برخي از علماي اهل سنت وقتي ديده اند كه نمي توانند رواياتي را كه ثابت مي كند حضرت مهدي از نسل امام حسين عليه السلام است، انكار و يا رد كنند، دست به توجيه هاي عجيب زده و گفته اند كه حضرت مهدي از جهت مادري از نسل امام حسين و از جهت پدري از نسل امام حسن عليه السلام است.

ملا علي قاري در مرقاة المفاتيح در اين باره مي نويسد:

واختلف في أنه من بني الحسن أو من بني الحسين، ويمكن أن يكون جامعاً بين النسبتين الحسنين. والأظهر أنه من جهة الأب حسني ومن جانب الأم حسيني قياساً علي ما وقع في ولدي إبراهيم وهما إسماعيل وإسحاق عليهم [ الصلاة ] والسلام، حيث كان أنبياء بني إسرائيل كلهم من بني إسحاق، وإنما نبيء من ذرية إسماعيل نبينا وقام مقام الكل ونعم العوض وصار خاتم الأنبياء.

فكذلك لما ظهرت أكثر الأئمة وأكابر الأمة من أولاد الحسين فناسب أن ينجبر الحسن بأن أعطي له ولد يكون خاتم الأولياء ويقوم مقام سائر الأصفياء... وسيأتي في حديث أبي إسحاق عن علي كرم الله الله تعالي وجهه ما هو صريح في هذا المعني والله [ تعالي ] أعلم.

در اين كه حضرت مهدي از نسل امام حسن است يا از نسل امام حسين عليهما السلام اختلاف شده است، امكان جمع بين هر دو نسبت وجود دارد و جمع بهتر اين است كه او از جهت پدر حسني و از طرف مادر حسيني است، تا قياس شود بين آن چه اتفاق افتاده بين دو فرزند ابراهيم؛ اسحاق و اسماعيل عليهم السلام. چرا كه انبياء بني اسرائيل همگي از نسل اسحاق بودند؛ اما پيامبر ما از نسل اسماعيل عليه السلام به جاي همه آن پيامبران و بهترين عوض و خاتم پيامبران است.

همين طور وقتي همه ائمه عليهم السلام و بزرگان امت از نسل امام حسين عليه السلام است، پس مناسب است كه در حق امام مجتبي جبران شود به اين كه خاتم الأولياء و جانشين تمام برگزيدگان از نسل او باشد. به زودي روايت ابو اسحاق از علي عليه السلام را نقل خواهيم كرد كه به اين مسأله تصريح دارد.

ملا علي القاري، نور الدين أبو الحسن علي بن سلطان محمد الهروي (متوفاي۱۰۱۴هـ)، مرقاة المفاتيح شرح مشكاة المصابيح، ج ۱۰ ص ۹۰، تحقيق: جمال عيتاني، ناشر: دار الكتب العلمية - لبنان/ بيروت، الطبعة: الأولي، ۱۴۲۲هـ - ۲۰۰۱م.

در جواب ايشان مي گوييم:

اولاً: ايشان براي اثبات اين مطلب دليلي غير از استحسانات عقلي و روايتي غير از روايت ابوإسحاق سبيعي پيدا نكرده اند و ما ثابت كرديم كه اين روايت از دو جهت مرسل است و ارزش استناد ندارد. و نسب حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف با اين قياس ها و استحسانات عقلي و روايات ضعيف السند قابل اثبات نيست.

اما اين كه گفته: بهتر است كه از جهت پدري فرزند امام حسن عليه السلام باشد و اين مسأله را قياس كرده با قضيه فرزندان حضرت ابراهيم، در جواب مي گوييم: انساب با قياس و استحسانات عقلي و بدون دليل و مدرك صحيح قابل اثبات نيست، بايد براي اثبات اين قضيه مهم دليل صريح و صحيح وجود داشته باشد.

بلي ما جمع بين دو روايت را امكان پذير مي دانيم؛ ولي چرا روايت را اين گونه جمع نمي كنيد كه از جهت پدر حسيني و از جهت مادر حسني باشد كه از نظر واقعيت تاريخي نيز قابل اثبات است و اتفاق افتاده است؛ زيرا همان طور كه پيش از اين گفتيم، مادر امام باقر عليه السلام از فرزندان امام مجتبي است.

قياس ايشان نيز كاملا باطل است؛ زيرا درست است كه خاتم الأنبيا صلي الله عليه وآله برترين پيامبر خدا است؛ اما كسي نگفته است كه امام مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف كه خاتم الأوصياء است، از ساير ائمه عليهم السلام نيز برتر باشد.

اصلا چه دليلي وجود دارد كه خداوند به اين دليل كه اكثر پيامبران از نسل اسحاق عليه السلام بوده، براي جبران اين مسأله برترين پيامبر از نسل اسماعيل قرار داده باشد؟

خداوند به خاطر اين معيارها و اين مناسبات، پيامبر و امام را انتخاب نمي كند؛ چنانچه خداوند در اين باره فرموده:

اللَّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسالَتَه . الأنعام/۱۲۴.

خداوند آگاهتر است كه رسالت خويش را كجا قرار دهد!

از اين گذشته، مگر ملا علي قاري امامت ساير ائمه عليه السلام كه از نسل امام حسين عليه السلام هستند، را قبول دارد كه اين قياس را كرده و گفته است كه مناسب است خداوند براي جبران اين قضيه، آخرين امام را از نسل امام حسن عليه السلام قرار دهد؟

روايات اهل بيت عليهم السلام در باره نسب حضرت مهدي

از همه اين ها گذشته، روايات صحيح السندي از طريق اهل بيت عليهم السلام وارد شده است كه امام مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف از نسل امام حسين عليه السلام است و از آن جايي كه رسول خدا صلي الله عليه وآله اهل بيتش را قرين قرآن قرار داده و اطاعت از آنان را بر همگان واجب كرده است، شيعيان به گفته هاي آنان عمل كرده و اعتقاد خود را از اين سرچشمه پاك گرفته اند.

روايت در اين باره از حد تواتر نيز گذشته است كه ما به جهت اختصار فقط به يك روايت اكتفا مي كنيم:

حَدَّثَنَا أَبِي رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَبِي خَلَفٍ قَالَ حَدَّثَنِي يَعْقُوبُ بْنُ يَزِيدَ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَي عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُسْكَانَ عَنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ عَنْ سُلَيْمِ بْنِ قَيْسٍ الْهِلَالِيِّ عَنْ سَلْمَانَ الْفَارِسِيِّ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ دَخَلْتُ عَلَي النَّبِيِّ صلي الله عليه وآله وَإِذَا الْحُسَيْنُ عَلَي فَخِذَيْهِ وَهُوَ يُقَبِّلُ عَيْنَيْهِ وَيَلْثِمُ فَاهُ وَهُوَ يَقُولُ أَنْتَ سَيِّدٌ ابْنُ سَيِّدٍ أَنْتَ إِمَامٌ ابْنُ إِمَامٍ أَبُو الْأَئِمَّةِ أَنْتَ حُجَّةٌ ابْنُ حُجَّةٍ أَبُو حُجَجٍ تِسْعَةٍ مِنْ صُلْبِكَ تَاسِعُهُمْ قَائِمُهُم .

سلمان فارسي گويد: به خدمت رسول خدا صلي الله عليه وآله رسيدم؛ در حالي كه امام حسين عليه السّلام بر دامنش بود و آن حضرت ديدگان او را مي بوسيد و دهانش را بوسه مي داد و مي فرمود: تو آقائي و فرزند آقائي تو پيشوا و فرزند پيشوا و پدر پيشواياني، تو حجت و فرزند حجت و پدر حجت هاي نه گانه هستي كه از پشت تو بيرون آيند و نهم آنان قائم آنان است.

الصدوق، ابوجعفر محمد بن علي بن الحسين (متوفاي۳۸۱هـ)، الخصال، ص ۴۷۵، ح۳۸، تحقيق: علي أكبر الغفاري، ناشر: جماعة المدرسين في الحوزة العلمية ـ قم، ۱۴۰۳هـ ـ ۱۳۶۲ش

نتيجه:

اعتقاد اهل سنت مبني بر اين كه حضرت مهدي از فرزندان امام مجتبي عليه السلام است، بدون دليل و مدرك صحيح و از طرف ديگر با روايات و مدارك ديگر در تعارض است و بنياي اعتقادي آن ها بر يك روايت ضعيف و غير قابل اتكا بنا نهاده شده است.

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

مؤسسه تحقيقاتي حضرت ولي عصر (عج)

* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
* کد امنیتی:
  

بازگشت